بررسي حقوق كودك در قرآن و موانع وچالشهاي اجرايي در ايران
چكيده:
ما برای پی بردن به آینده، به تصویرسازی ابر رایانهها احتیاجی نداریم. بخش اعظم هزاره پیش رو را میتوان در میزان توجه ما به کودکان جست و جو کرد بیشتر از هر چیز دیگر، آینده بشری در ذهن و جسم کودکان در حال رشد امروز رو به شکلگیری است.اسلام بهعنوان كامل ترين دين الهي منادي نجات بشريت در سراسر عالم است. قرآن جامعترین منبع هدایتی بشریت ، درباره حقوق کودک حرفهای بسیاری دارد و نظام حقوقی منحصر به فردی را تعریف میکند. و در قوانین مدنی و جزایی نیز پاره ای مقررات حمایتی در این زمینه آمده است. اما این سؤال مطرح است با توجه به اينكه در میان غوغای اندیشهها و مکتبها ،نظام حقوقی اسلامي ، علاوه بر تئوری پردازیهای عالی به ارایه راهکار و روش و آسیب شناسی در حوزه عمل جامعتر و برتر است چراحقوق كودك متأسفانه در كشورما مغفول مانده است وایران همچنان فاصله بسیار زیادی تا اجرای کامل حقوق کودک دارد .چه بايدكرد تا همه به اين مقوله ورود كنند و دفاع از كودكان در جامعه ،اساسي و نهادينه شود.در اين مقاله برآنيم تا با كنكاش در آيات كريمه قران نكات حقوقي كودك را استخراج نماييم و دلايل اجرايي نشدن كامل حقوق كودكان را در كشور بررسي نماييم .
كليد وازه: قرآن. حقوق كودك. ايران. موانع.
مقدمه:
از آنجا که گستردگی مخاطبان حقوق کودک در ایران به نسبت جمعیتش در مقایسه با سایر کشورها بیشتر است. زیرا کشور ایران پس از بلژیک جوانترین کشور دنیا است و در حدود نیمی از جمعیت آن جوانان زیر ۱۸ سال هستند. به خاطر اهمیت فوق العاده دوران کودکی در رشد و پرورش کودکان، آسیب پذیری و لزوم حمایت از آنان و متفاوت بودن آنان از بزرگسالان در همه زمینه ها، پرداختن به حقوق کودک در ایران اجتناب ناپذیر است و عدم توجه به حقوق این قشر عظیم می تواند صدمات جبران ناپذیری را برای کشور در آینده به همراه داشته باشد. حقوق کودک یکی از زمینه های مهم حقوقی است و دارای ابعاد حقوقی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی داخلی و بین المللی است. این حقوق هم در سطح بین المللی(۱۹۸۹) و هم در سطح داخلی(۱۳۷۲) مورد توجه خاص قرار گرفته است، به طوریکه علاوه بر تاکیدی که در اسلام به حقوق کودک شده است، در قانون اساسی ایران(اصل ۲۱) و در قوانین مدنی و جزایی نیز پاره ای مقررات حمایتی در این زمینه آمده است.
کودکان به عنوان سرمایه و منبع اصلی رشد وشکوفایی آینده یک جامعه است. نسلی که جانشین بازیگران فعلی عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … جامعه خواهند شد. کودک امروز همان رهبران آینده یک جامعه است، چنانچه رهبران امروزی همان کودکان دیروزند که امروز بر مسند تصمیم گیری سرنوشت جامعه مان تکیه زده اند. جامعه سالم نیازمند این است که کودکان سالم و خلاق برای فردای این جامعه تحویل دهند. هیچ انسانی بطور ذاتی و فطری بزهکار و خلافکار نیست. خلافکاری و بزهکاری یک پدیده ای اجتماعی و اکتسابی است، پدیده ای که افراد یک جامعه از محیط ناسالم در شرایط که راههای قانونی را بسته بیابند یاد میگیرند. دوران کودکی یکی از حساس ترین دوران است که باید یک جامعه به لحاظ حقوقی و اجتماعی به آن با حساسیت برخورد نمایند. چرا که به اعتقاد روانشناسان بسیاری ازرفتارهای دوران بزرگسالی ریشه درناخودآگاه دوران کودکی افراد دارد. با رعایت حقوق کودکان و آموزش درست آنها می توان انتظار نسل سالم و جامعه متشکل از انسان های سالم داشت. کودکان به عنوان قشر آسیب پذیر همواره در معرض انواع آسیبها، خطرها و تهدیدهای جسمی، روانی، اخلاقی و عاطفی قرار دارند.حمایت از کودکان در مقابل این خطرها و رعایت حقوق ضروری و بایسته ای آنها برای تضمین سلامتی، امنیت و رفاه کودکان و نسل آتی جامعه مسأله است که ضرورت آن تردید ناپذیر می نماید. امروزه حقوق کودک ازمصادیق برجسته و بارز حقوق بشر بوده و رعایت آن در تمام جوامع بشری امر مقبول و اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان به کنوانسیون حقوق کودک ۱۹۸۹ پیوسته و التزام خود را به رعایت اصول آن اعلام داشته اند.
معنای لغوی حقوق:
جمع حق یعنى راستىها، بهرهها، مواجب، اموال و...، همین معنا در علم حقوق و فقه درمورد امتیاز و قدرتى که یک فرد در مقابل دیگران در زندگى اجتماعى دارد و از آن مىتواند استفاده کند، کاربرد فراوان دارد، مانند حق آزادى، حق مالکیت، حق رأى حق قصاص و... حقوق در این معنا معادل کلمه انگلیسى Rights مىباشد.) فرهنگ فارسی عمید. فرهنگ معین، ج1، ص1364.(
معنای اصطلاحی حقوق:
در زبان فارسی واژه ی «حقوق» به معانی گوناگون به کار می رود که از جمله به دوتای آن اشاره می کنم:
۱- مجموع قواعدی که بر اشخاص، از این جهت که در اجتماع هستند، حکومت می کند.
۲- برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، حقوق برای هرکس امتیازهایی در برابر دیگران می شناسد و توان خاصی به او می بخشد. این امتیاز و توانایی را «حق» می نامند که جمع آن حقوق است و «حقوق فردی » نیز گفته می شود: حق حیات، حق مالکیت، حق آزادی شغل و حق زوجیت به اعتبار معنی اخیر است که گاه با عنوان «حقوق بشر» مورد حمایت قرار می گیرد. ولی، واژه حقوق، به معنی نخست، همیشه با ترکیب جمع به کار می رود و برای نشان دادن مجموع نظامها و قوانین است: مانند حقوق مدنی، حقوق بین الملل و حقوق اسلام(ناصر کاتوزیان، سایت علم حقوق. - حقوق مدنی خانواده- جلد 1 و 2)
معنای لغوی کودک: شاید تعریف کلمه کودک و بیان مفهوم آن کمی خنده آور به نظر آید، چون ممکن است تصور شودکه معنای کودک از بدهیات است. اما علمای حقوق و فقهاء به جهت تأثیرات خاصی که دورة کودکی در حقوق و تکالیف دارد اقدام به تعریف آن نموده اند. از نظر عرف دوره کودکی پس از نوزادی شروع و تا رسیدن به سن قانونی ادامه می یابد. حد فاصل میان نوزادی و نوجوانی را عرف عام دوره ای کودکی می گویند.
علماء حقوق ذیل کلمه صغیر می گویند: پسر و دختری که به بلوغ شرعی نرسیده است از محجورین است، به محض رسیدن به بلوغ حجر او محو می شود، بدون این که احتیاج به صدور حکم از سوی حاکم شرع باشد، اگر پیش از بلوغ به حدی رسد که دارای تمیز باشد او را صغیر ممیز گویند.) محمد جعفر لنگرودی-1381(
همچنین ذیل واژة بلوغ می نویسند: سن بلوغ و رشد با پیدایش یکی از پنج وضعیت برای طفل حاصل می شود که عبارت از روئیدن موی در بعض قسمت های بدن، (در صورت، زیر بغل و اطراف آلت)، احتلام در پسران، حیض در دختران، رسیدن به سن 9 سال تمام در دختران و 15 سال تمام در پسران، و استعداد بارور شدن دختران خواهد بود. ) محمد جعفر لنگرودی-1381( اگر این ویژگی ها در کسی به منصة ظهور و مشاهده نرسد کودک است و الا نوجوان یا جوان خواهد بود. و نیز گفته شده که صغار جمع صغیر است و در اصطلاح «صغیر» به کسی گفته می شود که از نظر سن به نمو جسمانی و روحی لازم برای زندگانی اجتماعی نرسیده باشد.) حبیب الله طاهری
1376(
فقها هم در بخش های وسیع از فقه به تناسب بحث، به تعریف کودک پرداخته اند. حضرت امام خمینی(ره) در تحریر می فرماید: «الصغیر وهو الذی لم یبلغ حد البلوغ محجور علیه شرعا لا تنفذ تصرفاته فی أمواله» صغیر کسی است که به حد بلوغ نرسیده باشد، این شخص از تصرفات در اموال خود ممنوع خواهد بود و در ادامه می افزاید: هرچند که در کمال تمیزی و رشد باشد و تصرفاتش در نهایت سود و صلاح صورت گیرد) الخمینی
1408(چنین شخصی از نظر فقها کودک تلقی می گردد.
دکتر وهبة الزحیلی در «الفقه الاسلامی و ادلته» می نویسد: «الصغر: طور به کل إنسان، یبدأ من حین الولاده الی البلوغ» کودکی دوره ای است که به هر انسانی خواهد گذشت، آغاز آن هنگامه ولادت و پایان آن رسیدن به حد بلوغ است. و در ادامه می گوید: علما حنفی و مالکی گفته اند: صغیر یا ممیز است یا غیر ممیز، و غیر ممیز کسی است که هفت سال تمام را سپری نکرده است. و ممیز به کسی گویند: که هفت سال تمام از عمرش گذشته است. چون پیامبر(ص) فرموده است: وقتی فرزندان تان به هفت سالگی رسیدند، آنان را به نماز عادت دهید) الدکتور وهبه الزحیلی- 1418( بنابراین مقطعی از عمر انسان به دورة کودکی اختصاص دارد، هر چند که از لحاظ عرفی، حقوقی و فقهی، مرز دقیقی برای آن تعیین نشده است. چون اوضاع شرایط محیطی، وراثتی و تغذیه در آن مؤثر است. اما با پیدایش یکی از حالات فوق انسان از وضعیت کودکی خارج و به دوره ای نوجوانی و جوانی وصل می گردد.
ويژگي حقوق كودك در قران الف)كرامت انساني: زیر بنای بحثهای قرآن در مورد انسان و از جمله کودک، کرامت انسان است. در آیه (وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً) (اسراء/ 70) به این امر تأکید شده است؛ برای نمونه، وقتی پیرامون فرزند خواندگی بحث میکند، چنین میگوید؛ باید آنان را به نام پدران خودشان بخوانید و اگر نام پدران ایشان را ندانستید، آنان را برادران دینی بدانید. بر اساس این آیه هم احترام و حق پدران ایشان حفظ شده است و هم کرامت فرزند خوانده رعایت گردیده است.
(ادْعُوهُمْ لِأَبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَمَوالِیکُمْ وَلَیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ فِیما أَخْطَأْتُم بِهِ وَلکِن مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً) (احزاب/ 5)؛ «آن (پسر خوانده)ها را به [نام] پدرانشان بخوانید که آن (کار) نزد خدا دادگرانهتر است؛ و اگر پدرانشان را نمىشناسید، پس برادران دینى شما و آزادشدگانتان هستند؛ و در مورد آنچه در آن (صدا زدنها) خطا کردهاید، هیچ گناهى بر شما نیست، ولیکن در مورد آنچه دلهایتان به عمد (قصد) مىکند (مسئولید)؛ و خدا بسیار آمرزنده مهرورز است..
اما با نگاهی به کنوانسیون جهاني كودك میشود فهمید که اندیشه مصوبان آن این است که آنان کودک را تنها به این دلیل که صغیر و بی دفاع است و موجودی قابل ترحم میباشد، مورد ترحّم قرار دادهاند و به حقوق او پرداختهاند(ضیایی بیگدلی1371 )؛ برای مثال، در مقدمه کنوانسیون چنین آمده است: «کودک به خاطر عدم بلوغ جسمی و روانی خود، نیازمند حمایت ویژه حقوقی قبل و بعد از تولد میباشد» (سعیدنیا1385)، در حالی که قرآن کودک را نیز انسانی دارای کرامت میدارند و نه فقط از جهت ترحم و به دلیل ظلمهای بیشماری که به او شده است حقوق او را بررسی میکند، بلکه بدین دلیل که کودک نیز انسانی در مرتبه دیگر انسانها قرار دارد و او را انسان آینده میبیند، مورد توجه قرار داده است.( اسعدی.1387.)
ب) پيشگيري قبل از درمان:
نکته جالب توجه در مورد حقوق كودك در قرآن این است که حقوقی که قرآن مطرح میکند، در بسیاری از موارد بدون فرض نقض حقوق است؛ بدین معنا که قرآن قبل از اینکه هر گونه نقضی رخ دهد، آنها را مطرح نموده است و این از ویژگیهای الهی بودن آن است، اما حقوق کودک در کنوانسیون جهاني زمانی مطرح شد که موارد زیادی از نقض حقوق کودکان در جهان دیده شد. این امر نشان از سبقت و کمال قرآن نسبت به قوانین بشری از جمله کنوانسیون حقوق کودک دارد.( عماد زاده.1370)
ج) مسووليت پذيربودن انسان
وقتی مبنای یک آیین و مکتب، الهی باشد (ذاریات/ 56)، همه مباحث و مسائل آن نیز رنگ الهی میپذیرد. (یاأَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَتَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ) (آل عمران/ 102)؛ (وَاتَّقُوا اللّهَ وَیعَلِّمُکُمْ اللّهُ وَاللّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ) (بقره/282).انسان معتقد به خدا، به حقوق و اخلاق پایبندتر است؛ چون اخلاق در او نهادینه شده است. در واقع قرآن انسان مخاطب خود را تکلیف محور و مسئول و پاسخگو میداند؛ در نتیجه چنین انسانی تعهد پذیر نیز هست (امینی، اسلام و تعلیم و تربیت، 63)آیات مربوط به مسئولیت انسان در چند دسته قرار میگیرند.1. مسئولیت انسان در مقابل خدا ورسول: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلاَ تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ) (محمد/ 33)؛2. مسئولیت انسان در مقابل خود و خانوادهاش: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ) (تحریم/ 6)؛3. مسئولیت در مقابل اجتماع و مومنین: (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ) (توبه/ 71)؛در مقابل، چون مبنای کنوانسیون سکولاریزم و لیبرالیسم است، انسان را مسئول نمیداند. در نتیجه عدم تعهد چنین انسانی، ناگزیر باید به ضمانتهای اجرایی دیگری از نوع بشری آن همچون حکومتها، دادگاهها و مجامع بین المللی تمسک جست. اما از آنجا که در زیر بنای این ضمانتها نیز اخلاق حضور کم رنگی دارد، باز هم نسبت به ضمانتهای اجرایی قرآن از ضعف و نقصان برخوردار است.
چ)عدم افراط وتفريط در قرآن
قرآن در جهت حقوق کودک افراط و تفریط نکرده است؛ بدین معنا که آنچه حق کودک بوده کامل و تمام گفته است و هر دو جنبه مادی و معنوی حقوق را مطرح کرده است و حتی بیشتر از حقوق مادی به حقوق معنوی و اخلاقی پرداخته است، .
ح) نگاه همه جانبه قرآن
قرآن نگاه همه جانبه دارد؛ زیرا حق و تکلیف را با هم جمع کرده است؛ یعنی در قبال حقوق کودک، برای او وظایفی هم قائل شده است؛ مثلاً در سوره نور وظایفی را برای کودک در رعایت حقوق والدین مطرح میکند؛ (یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیسْتَئْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیمنُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یبْلُغُواْ الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلثَ مَرتٍ مِّن قَبْلِ صَلَوةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَوةِ الْعِشَآءِ ثَلثَ عَوْرتٍ لَّکُمْ لَیسَ عَلَیکمْ وَلَا عَلَیهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوفُونَ عَلَیکُم بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفلُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیسْتَئْذِنُواْ کَمَا اسْتَئْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمْ ءَایتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم)(نور/ 58ـ59)؛"اى کسانى که ایمان آوردید! باید کسانى (از بردگان) که مالک شدهاید و کسانى (از کودکان) که به بلوغ نرسیدهاند، در سه مرتبه از شما رخصت بگیرند: پیش از نماز صبح، و هنگام نیمروز که لباسهاى (رسمى) خود را فرو مىنهید، و بعد از نماز عشا، [اینها] سه (وقت مخصوص) امور جنسى شماست؛ که بعد از آن (زمان) ها هیچ گناهى بر شما و بر آنان نیست (که بدون رخصت وارد شوند، چراکه) برخى از شما بر (گرد) برخى (دیگر) از شما مىچرخید؛ اینگونه خدا آیات را براى شما روشن بیان مىکند، و خدا داناى فرزانه است.و هنگامى که کودکان شما به بلوغ مىرسند پس باید (در همه اوقات براى ورود به اتاق خصوصى پدر و مادر) رخصت بگیرند، همان گونه که کسانى (از بزرگسالان) که پیش از آنان بودند رخصت مىگرفتند؛ اینگونه خدا آیاتش را براى شما روشن بیان مىکند، و خدا دانایى فرزانه است
د) توجه به جزييات حقوق كودك:
قرآن حتی به جزئیات حقوق هم اشاره کرده است؛براي نمونه، حق شیرخوارگی و حق اسم برای کودک را به طور مفصل چنین شرح میدهد: (وَالْوَالِدَاتُ یرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَینِْ کاَمِلَینِْ لِمَنْ أَرَادَ أَن یتِمَّ الرَّضَاعَه وَعَلىَ المَْوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتهُُنَّ بِالمَْعْرُوفِ لَاتُکلََّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةُ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلىَ الْوَارِثِ مِثْلُ ذَالِکَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنهُْمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِْمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْترَْضِعُواْ أَوْلَادَکمُْ فَلاَجُنَاحَ عَلَیکمُْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا ءَاتَیتُم بِالمَْعْرُوف وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ بمَِا تَعْمَلُونَ بَصِیر) (بقره/ 33)؛
«مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر مىدهند. (این) براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند براى او متولّد شده [پدر]، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد حتى اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایى خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد [هزینه مادر را در دوران شیرخوارگى تأمین نماید]. و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهى بر آنها نیست.( رشیدپور.1378 ) و اگر (با عدم توانایى، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایهاى براى فرزندان خود بگیرید، گناهى بر شما نیست به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام مىدهید، بیناست!»( کاتوزیان.1375)
(یا زَکَرِیا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَمٍ اسْمُهُ یحَْیىَ لَمْ نجَْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیا) (مریم/ 7)؛ «اى زکریا! ما تو را به فرزندى بشارت مىدهیم که نامش «یحیى» است و پیش از این، همنامى براى او قرار ندادهایم».( بهشتی.1377) (وَإِنىِّ سَمَّیتهَُا مَرْیمَ وَإِنىِّ أُعِیذُهَا بِکَ وَ ذرِّیتَهَا مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم) (آل عمران/ 36)؛ «من او را مریم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم». اما در مقابل، کنوانسیون یا به این جزئیات بسیار مهم که هیچ یادکردی از آن نمیکند، و مانند حق شیرخوارگی یا اگر از آن یاد کرده است مانند حق اسم، صرفاً کلی و بدون دادن هرگونه روش و الگو میباشد.( لباف.1385)
ه) تاكيد بر خانواده: قرآن ساختارهای مناسب برای تأمین حقوق کودک را نیز پیشبینی کرده است، مثلاً در درجه اول خانواده یعنی پدر و مادر (بقره/ 233)، سپس اطرافیان و دوستان یعنی اجتماع (نساء/ 6) و آنگاه حکومت اسلامی (یوسف/ 21) است و بیشترین تأکید قرآن بر روی خانواده است.( جهانگیر.1382.)
و) قايل شدن حقوق حتي براي جنين:
قرآن در مراحل جنینی از کودک با عنوان «انسان» یاد میکند: (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِینٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ) (مومنون/ 12 و 14) «و به یقین، انسان را از چکیدهاى از گِل آفریدیم؛ سپس او را آب اندک سیالى در جایگاه استوار [= رحم] قرار دادیم؛ سپس آب اندک سیال را به صورت [خون بسته] آویزان آفریدیم؛ و [خون بسته] آویزان را به صورت (چیزى شبیه) گوشت جویده شده آفریدیم؛ و گوشت جویده شده را به صورت استخوانهایى آفریدیم و بر استخوانها گوشتى پوشاندیم؛ سپس آن را به صورت آفرینش دیگرى پدید آوردیم؛ و خجسته باد خدا، که بهترین آفرینندگان است!».( بختیار نصر آبادی.1388)
همچنین قرآن در بحث از ارث میفرماید: (یوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلاَدِکُم لِلْذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ...)؛ (نساء/ 10). این تعبیر نشان از این دارد، که قرآن جنین را هم دارای حقوقی میداند؛ به همین سبب فقها نیز به ارث بردن جنین فتوا دادهاند. در قانون مدنی نیز چنین آمده است: باید برای جنین سهمالارث کنار گذاشته شود (ماده 875 و 878 قانون مدنی) همچنین حق نفقه نیز دارد (ماده 1109 قانون مدنی). (اسعدی، خانواده و حقوق آن، 416)؛
قايل شدن حق اخروي براي كودك:
در تمامی آیات قرآن توجه به حیات اخروی و خط فکری صحیح بر عهده والدین نهاده شده و از حقوق کودک شمرده شده است.حیات اخروی از مهمترین حقوق کودک، بلکه مهمترین حق انسانی است،آیات قرآنی در این زمینه بسیار است. (وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلِّا وَأَنْتُم مُسْلِمُون أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یعْقُوبَ المَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَإِلهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمعِیلَ وَإِسْحقَ إِلهاً وَاحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون) (بقره/ 132-133)؛ «و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر) فرزندان خود را به این آیین وصیت کردند (و به فرزندان خویش گفتند:) «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را براى شما برگزیده است و شما جز به آیین اسلام [تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید. آیا هنگامى که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟ در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چیز را مىپرستید؟» گفتند: «خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم».(امینی.1384) (یابُنىََّ إِنهََّا إِن تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَکُن فىِ صَخْرَةٍ أَوْ فىِ السَّمَاوَاتِ أَوْ فىِ الْأَرْضِ یأْتِ بهَِا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیر) (لقمان/ 16)؛ «پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد. خداوند دقیق و آگاه است!» (وَهِىَ تجَْرِى بِهِمْ فىِ مَوْجٍ کاَلْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فىِ مَعْزِلٍ یبُنىََّ ارْکَب مَّعَنَا وَلَا تَکُن مَّعَ الْکَافِرِین) (هود/ 42)؛ «وآن کشتى، آنها را از میان امواجى همچون کوهها حرکت میداد (در این هنگام) نوح فرزندش را که در گوشهاى بود، صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش.» (وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِبْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یابُنىََّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ) (لقمان/ 13)؛ (به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش ـ در حالى که او را موعظه مىکرد ـ گفت: «پسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.( اسعدی.1387)
حقوق كودك در قرآن:
برخي از حقوق فرزندان بر والدين عبارتست از:
- تابعيت خانوادگي; بايد والدين نسبت به فرزندي نوزاد اعتراف و اقرار كنند.
قال رسول الله: من حق الولد علي والده ان لا يجحد نسبه; از حقوق فرزند بر پدر اين است كه نسبت فرزندي او را انكارنكند) متقي هندي(.1887
امام سجادمي فرمايد: حق فرزندت بر تو اين است كه بداني او از تو به وجود آمده است و در نيك و بد زندگي وابسته به تو است.( ابن شعبه حراني(
- تأمين امنيّت شخصي و اجتماعي فرزند; نبايد فرزند به خاطر اين كه دختر است يا از جهت فقر اقتصادي كشت. همان گونه كه اعراب جاهلي اين چنين ميكردند. "وَ لاَ تَقْتُلُوَّاْ أَوْلَـَدَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَـَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُم...;(اسرأ،31) و از بيم تنگدستي فرزندان خود رامكشيد، ماييم كه به آنان و شما روزي ميبخشيم..." و آيههاي، انعام; 58 و 59، نحل; 12، ممتحنه .
- انتخاب نام شايسته; امام كاظمميفرمايد: نخستين احسان و نيكي كه پدر در حق فرزندش روا ميدارد، انتخاب نام زيبا براي اوست، پس لازم است هر يك از شما نام نيكو براي فرزند خود انتخاب كند.) كليني(
- دو سال نوزاد را شير مادر دادن: "وَالْوَ َلِدَ َتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَـَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْن...;(بقره،233) مادران، فرزندان خود را تا دوسال تمام شير بدهند..."
- همة فرزندان، هدیه خدا هستند و باید خدای رزاق را بدین جهت شاکر بود:
"یَهَبُ لِمَن یَشَأُ إِنَاثاً وَیَهَبُ لِمَن یَشَأُ الذُّکُورَ؛ (شوری، 49) خداوند به هر کس بخواهد دختر هدیه می دهد و به هرکس بخواهد پسر می بخشد."
- تربيت و آموزش: حضرت اميرالمؤمنينميفرمايد: حق فرزند بر پدر آن است كه نام نيكو بر فرزند نهد، او را خوب تربيت كند و به او قرآن بياموزد.) محمّد دشتي(
- محبت و مهرورزي نسبت به كودكان ; پيامبراسلاممي فرمايد: كودكان را دوست بداريد و آنان را مورد لطف و رحمت قرار دهيد.(كافي(
- انتخاب همسر براي فرزند; "وَ أَنكِحُواْ الاْ ?َيَـَمَيَ مِنكُمْ وَ الصَّـَـلِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَآغكُم...;(نور،32) بيهمسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد...") بهرام محمديان،(
- وجوب حفظ جان فرزند و حرمت كشتن او به خصوص به علت فقر:
"وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلَـَدَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَـَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئاً كَبِيراً; (اسرأ، 31) از بيم تنگدستي فرزند خود را نكشيد; ماييم كه به آنها و شما روزي ميبخشيم; آري كشتن آنها خطا و گناهي بزرگ است."
- تلاش براي نجات فرزندان از خطرهاي جاني و اخلاقي:
"وَنَادَيَ نوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يـَبُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلاَ تُكُن مَعَ الْكَـَفِرِينَ; (هود، 42) آن كشتي ايشان را در ميان موجي كوهآسا ميبرد و نوح پسرش را كه در كناري بود بانگ زد اي! پسرك من با من سوار شو و با كافران مباش."
در حالي كه سيل همه جا را فرا گرفته حضرت نوح(ع) دركشتي نجات بود، يك لحظه از وضعيت فرزندش غافل نشد و براي نجات جسم او از غرق شدن و جان او از كفر خطاب به او آيه ذكر شده را بيان فرمود.
- مراقبت بر نماز خواندن فرزندان:
"وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا; (طه، 132) خانواده ]زن و فرزندان[ خود را به نماز فرمان بده و خود برآن شكيبا باش."
"يَـَبُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَوَةَ; (لقمان، 17) حضرت لقمان به فرزندش گفت: پسرم نماز را به پادار."
- اصلاح و رشد گرايشهاي اعتقادي فرزند با پند و اندرز:
حضرت لقمان براي انجام دادن وظايف اعتقادي خود در برابر فرزندش نكات مهمي دربارة توحيد الهي و معاد براي او بيان ميكند; از جمله ميفرمايد:"وَ إِذْ قَالَ لُقْمَـَنُ لاِ بْنِهِي وَ هُوَ يَعِظُهُو يَـَبُنَيَّ لاَ تُشْرِكْ بِاللَّهِ; (لقمان، 13) هنگاميكه لقمان به پسر خويش در حالي كه او را اندرز ميداد گفت:ايپسرك من، به خدا شرك مياور كه به راستي شرك ستمي بزرگ است."
همچنين آيه 16 همين سوره دربارة مسئله معاد و بازگشت انسانها و اعمالشان به سوي خداست.
- آموزش احكام شرعي:
"يَـَبُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَوَةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَيَ مَآ أَصَابَكَ; (لقمان، 17) اي پسرك من، نماز را به پايدار و به كار پسنديده امر كن و ازكار ناپسند و حرام نهي نما و بر آسيبي كه بر تو وارد ميشود صبر كن."در اين آيه، حضرت لقمان فرزندش را با وظايف و احكام فردي و اجتماعي آشنا مينمايد.
- آموزش رفتارها و روحيات صحيح اخلاقي:
حضرت لقمان در آيات 18 و 19 سورة لقمان چند نكته اخلاقي مهم را به فرزندش گوشزد ميكند و ضرورت مراقبت پدر را نسبت به رفتارها و روحيات اخلاقي فرزندش آشكار ميسازد:
ـ نسبت به مردم بياعتنا نباش وروي از آنان مگردان: "لاتصعِّر خدّكَ للناس"
ـ مغرورانه بر روي زمين راه مرو: "و لا تمش في الارض مرحا"
ـ در راه رفتن اعتدال را رعايت كن: " و اقصد في مشيك"
ـ در سخن گفتن نيز اعتدال را رعايت كن و با صداي بلند حرف مزن: " و اغضض من صوتك"
- مشورت كردن با فرزندان و توجه به ديدگاههاي آنان:
پس از آنكه حضرت موسيغ از مجازات فرعون ميگريزد و به قريه حضرت شعيبغ ميرسد، به دختران آن حضرت در بالا كشيدن آب از چاه كمك ميكند. آنگاه يكي از دختران حضرت شعيب، داستان را براي پدر تعريف ميكند. بدين سبب آن حضرت، موسي را به خانه دعوت ميكند و سپس با دختران جوان خود مشورت ميكند كه با اين جوان چه رفتاري كنيم؟قرآن سخن يكي از دختران را چنين نقل ميكند:
"قَالَتْ إِحْدَغهُمَا يَـََّأَبَتِ اسْتَ ?‹ْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَ ?‹ْجَرْتَ الْقَوِيُّ الاْ ?َمِينُ; (قصص، 26) يكي از دو دختر گفت:اي پدر، او را استخدام كن، چرا كه بهترين كسي است كه استخدام ميكني، هم نيرومند و هم در خور اعتماد است."حضرت شعيب(ع)، پيشنهاد دخترش را ميپذيرد.
اين قطعه از داستان، قرآني نشان ميدهد كه چگونه حضرت شعيب با آنكه خود پيامبربود و ميتوانست بهترين تصميم را بگيرد، به دختران خود شخصيت داد و با مشورت آنان، دربارة حضرت موسيغ تصميم گرفت.
- پرهيز از افراط در محبت:
"يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاَ تُلْهِكُمْ أَمْوَ َلُكُمْ وَ لاَ َّ أَوْلَـَدُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَن يَفْعَلْ ذَ َلِكَ فَأُوْلَغكَ هُمُ الْخَـَسِرُونَ; (منافقون، 9) اي كساني كه ايمان آوردهايد! مبادا اموال و فرزندانتان، شما را از ياد خدا غافل گرداند و هر كسي چنين كند از زيان كاران است."
اين آيه، مسلمانان را از محبت و علاقه زياد به مال و فرزند كه از ياد خدا غافل شوند، برحذر ميدارد.
- توجه به آينده فرزندان و امنيت آنها:
"وَ إِذْ قَالَ إِبْرَ َهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـَذَا الْبَلَدَ ءَامِنًا وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الاْ ?َصْنَامَ; (ابراهيم، 35) ياد كن هنگامي را كه ابراهيم گفت: پروردگارا اين شهر را ايمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستيدن بتها دوردار."اين آيه نگراني حضرت ابراهيمرا از آينده فرزندانش بيان ميكند. وي از خداوند براي فرزندانش امنيت، سلامت جسمي و اخلاقي را درخواست ميكند.
- برخورد دوستانه پدر و مادر با فرزند به گونهايكه او اسرار خود را به آنها بگويد:
آيه چهارم سورة يوسف از روابط بسيار نزديك و صميمانه حضرت يوسف با پدرشحكايت ميكند; به گونهاي كه حضرت يوسف خواب عجيب و پر رمز و راز خود را تنها براي پدرش نقل ميكند. "إِذْ قَالَ يُوسُفُ لاِ ?َبِيهِ يَـََّأَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَـَجِدِينَ" حق بازي و سرگرمي; امام صادقمي فرمايد: بگذار فرزندت تا هفت سال به بازي بپردازد.( حر عاملي)
- فراهم آوردن زمينه مناسب براي بازي و گردش فرزندان:
هنگاميكه بردران حضرت يوسف از پدرشان درخواست ميكنند كه آن حضرت را به بازي و گردش (يرتع و يلعب) ببرند پدر، آنان را از اين كار منع نميكند; تنها نگراني خودش را از وجود حوادث احتمالي اظهار مينمايد. اين جملات نشان ميدهد كه حضرت يعقوب به عنوان يك پدر نسبت به اين حق فرزندش آگاهي داشته واز آن استقبال كرده است. آيه مورد نظر چنين است:"أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَـَفِظُونَ."
- سرزنش فرزندان در برابر سهل انگاريها:
در آيات 18 و 83 سورة يوسف، جمله يكساني از حضرت يعقوبغ خطاب به فرزندانش نقل ميشود. ايشان در برابر كوتاهي فرزندان در مراقبت از حضرت يوسف (آيه 18) و برادرش بنيامين (آيه 83) خطاب به آنها ميگويد: "بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ"; چنين نيست كه ميگوييد، بلكه نفس شما امري را به اشتباه براي شما آراسته است."
گرچه داستاني كه آنان براي كشته شدن حضرت يوسف ساخته بودند دروغ بود و جرياني را كه دربارة بنيامين و سرقت جام به دست وي نقل ميكردند حقيقت داشت (حداقل به خيال خودشان) امّا در هر دو مورد دچار شتابزدگي و اشتباه در تصميمگيري شده بودند و امري را كه نادرست بود، درست پنداشته بودند. در چنين شرايطي است كه حضرت يعقوب تذكر لازم رابه آنها داده، با سرزنش آنان و مذمت كار نادرستشان وظيفه پدري خود را در برابرشان انجام ميدهد.
- پذيرش قول و تعهد فرزندان (حتي در مواردي كه قبلاً تخلف كرده باشند:آيات 14 و 66 سوره يوسف از پيمانسپاري فرزندان حضرت يعقوب به ايشان خبر ميدهد. آيه 14 دربارة تعهد آنان به مواظبت از يعقوب در برابر گرگها و آيه 66 دربارة پيمان آنها براي محافظت از جان بنيامين سخن ميگويد. در هر دو مورد، حضرت يعقوبغ با قرار دادن شرايطي قول و تعهد فرزندان را ميپذيرد; با اين كه در مرحلة دوم، سابقه بدقولي و پيمان شكني نيز داشتهاند; امّا باز هم حضرت يعقوب قسم و پيمان آنها را ميپذيرد.
قرآن كريم با نقل اين ماجرا، وظيفه پدران و مادران را در اعتماد به تعهدها و پيمانهاي فرزندان گوشزد ميكند و بر تأثير تربيتي اين عمل در رشد و فضايل اخلاقي و اعتماد به نفس آنها صحه ميگذارد.
- اميدوار كردن فرزندان به حل مشكلات:
هنگاميكه برادران حضرت يوسف نااميدانه از يافتن آن حضرت و نجات بنيامين سخن ميگفتند و همه چيز را از دست رفته ميديدند، حضرت يعقوبغ دوباره آنها را به مصر روانه كرد و از آنان خواست كه از رحمت خدا نا اميد نشوند كه نا اميدي از رحمت بيكران الهي نشانه كفر و ناسپاسي است: " وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ (يوسف،87)اين رفتار پسنديده حضرت يعقوب از وظيفه دايمي پدران در برابر فرزندان خود خبر ميدهد. وظيفهاي كه طي آن والدين و به خصوص پدر بايد با القاي روح اميد و كوچك نمايي مشكلات، فرزندان خود را در پيمودن راه پرپيچ و خم زندگي ياري رساند.
- . طلب بخشش گناهان (استغفار) براي فرزندان:
دعاي پدر و مادر بيش از هر كس ديگر در حق فرزندان مستجاب ميشود. بنابر روايات متعدد، خداوند متعال با دعاي پدر و مادر، گناهان بسياري را از فرزندان ميبخشد; از اين رو والدين موظفند كه در صورت مشاهده آثار پشيماني و توبه در رفتار و گفتار فرزندان براي آنان استغفار كرده، بخشش گناهان آنان را از خداوند متعال بخواهند. آيات 97 و 98 سوره يوسف درباره تقاضاي برادران يوسف از پدر براي استغفار و پذيرش آن از سوي حضرت يعقوب حكايت ميكند.
بررسي جايگاه حقوق كودك در اسلام
يكي از مكاتبي كه به حقوق كودكان توجه جدي نموده و به حقوق كودك از انعقاد نطفه در رحم مادر تا مراحل بعد از آن را مورد توجه قرار داده است، مكتب اسلام است. اين مكتب در مباني خود حتي حقوق كودك را به نحوهي مراوده والدين قبل از بچه دار شدن ارتباط ميدهد و نگاه ژرفي را در اين حوزه بوجود ميآورد. آنچه كه از مفاهيم اسلامي و آيات قرآن كريم و روايتهاي پيامبر مكرم اسلام(ص) و سيرهي ائمهي معصومين(ع) بر ميآيد، كودك داراي عواطف لطيف اخلاقي است كه در بستر زمان به صورت مرحلهاي و گام به گام شكل گرفته و به شكوفايي و رشد مي رسد. اين رشد نيازمند محيط آموزش و پرورش سالم و مناسب است( چه آموزش و پرورش سنتني و چه مدرن) تا به تدريج از بالقوه به بالفعل درآيد. همچنان كه بدن كودك براي سالم ماندن به انواع غذاها نيازمند است، براي رشد فكري او نيز بايد بستر و محيط را آماده نمود و اسباب و لوازم مناسب را در جهت حصول به اين نتايج مهيا كرد.
مكتب اسلام حقوق كودك را با ويژگيهاي گسترده نگاه مي كند و نگاه ژرفي را در مواجهه با شخصيت كودك در نظر ميگيرد. در حوزهي حقوق كودك و اصول آن مشاهده مي شود كه بر مبناي نيازهاي فرهنگي، اجتماعي، عاطفي و ... از اين منظر كه كودك يك انسان آسيبپذير است و نيازمند يك سري از حقوق اساسي و بنيادين براي رشد شخصيت و جامعهپذيري است، تأكيد شده است. از ارزشگذاري به خانواده به عنوان اصليترين شاخص و به عنوان گروه بنيادين جامعه سخن گفته شده و پرهيز از هر گونه تبعيض در برخورد با كودكان و ايجاد شرايط محيطي سالم براي رشد آنان گوشزد نموده است. در واقع اهميت خانواده و جايگاه آن در مكتب اسلام را ارائه مي دهند. اينكه كودك در شرايطي نيست كه به حقوق خود واقف باشد و يا از ضعف جسمي و نيت پاك و معصوم او سوء استفاده نمود و اورا مورد ستم قرار داد، به شدت نهي شده است. حقوق كودك، حقوق ذاتي است و بايد محترم شمرده شود.
وقتي خداوند و يا قانون الهي كه توسط پيامبران و اولياء خداوند تشريح مي گردد و يا قانوني كه توسط حكومت وضع ميشود، انجام كاري را اجازه داده و يا آن را منع نكرده باشد، كودك و يا نوجوان حق دارد از آن بهرهمند شده و آن را انجام دهد. مثل حق زندگي، حق دانايي(از طريق تحصيل) يا حق تفكر يا حتي حق بازي كه نقش اساسي در خلاقيت كودكان ايفا مينمايد. با توسعه جوامع كودكان حقوق ديگري دارا شدند، مانند حق داشتن هويت، تابعيت، داشتن خانواده، رفاه اجتماعي، آموزش و پرورش(تعليم تربيت)،آزادي فكر ، تصميمگيري و...
پيامبر مكرم اسلام(ص) اولين كسي بود كه پس از ابلاغ دين مبين اسلام در عربستان توانست قبايل مختلف عرب را دور هم جمع كند و در طول 23 سال جامعه واحد را در اين كشور شكل دهد. اسلام كشتن فرزند را نهي فرمود و پيامبر اسلام(ص) نيز به طريق مختلف سعي نمود اين عمل زشت را را با تفاسير آيات قرآن كريم به مردم گوشزد نمايد. قرآن كريم ملاك برتري را تقوا و پرهيزگاري معرفي نموده و جنسيت را كه برخي ملاك برتري ميدانستند، نهي فرموده است. خداوند در قرآن كريم و در آيهي 13 سورهي حجرات ميفرمايد:« اي مردم، ما شما را از مرد و زني آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد، در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.
قرآن كريم در سورهي اسراء آيهي 31 چنين ميگويد: از بيم تنگدستي فرزندان خود را نكشيد، ماييم كه به آنها و شما را روزي ميبخشيم. آري كشتن آنان همواره خطايي بزرگ است.همچنين خداوند در آيهي 9 سوره ي تكوير و در مذمت اين عمل زشت ميگويد:« به كدامين گناه كشته شد.خداوند در توانايي محدود افراد (توانايي كودكان بسيار محدود است) نيز آياتي را در قرآن آورده است. قرآن كريم در آيه ي 286 از سوره بقره مي فرمايد:«خدا هيچ كس را تكليف نكند مگر به قدر توانايي او و نيكيهاي هر شخص به سود خود او و بديهايش نيز به زيان خود اوست…فقه اسلامي بحث حضانت و نگهداري طفل را از مُهمّات و حقوق كودك مي داند كه وظيفهي مادر در ايام شيرخوارگي ارجح خواهد بود. پس از آن تا دوسالگي نسبت به پسر و براي دختر تا 7 سالگي شايستهتر است كه طفل را سرپرستي نمايد. ولي آنچه از تربيت اسلامي برداشت مي گردد وظيفهي پدر و مادر مشتركاً براي اداي تكليفي كه در تعليم و تربيت كودك و نوجوان وجود دارد تأكيد شده است. در بحث نگهداري و حضانت و رضاع قرآن كريم در سوره بقره آيهي 233 ميفرمايد: و مادران بايست دو سال كامل فرزندان خود را شير دهند آنكس كه خواهد فرزند را شير تمام دهد و بر عهدهي صاحب فرزند است كه خوراك و لباس مادر را به حد متعارف بدهد هيچكس را تكليف جز به اندازهي طاقت نكنند نبايد مادر در نگهباني فرزند به زيان و زحمت افتد و نه پدر بيش از حد متعارف براي كودك متضرر شود و اگر كودك را پدر نبود، وارث بايد نگهداري كند و هرگاه زن و شوهر به رضايت و مشورت جدايي را قصد كردند باكي بر آنها نيست آنگاه اگر بخواهيد مادران فرزندان را شير دهند آنهم روا باشد اگر حقوقي به متعارف بدهيد و از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا از كردار شما آگاهست.پيامبر(ص) كراراً در روايات خود با استناد به آيات قرآني تأكيد دارد، كودكان حقوق مسلمي را دارا هستند كه مي بايست بدانها توجه نموده و به نحو شايسته به آنان پاسخ داد. حتي در احترام به حقوق كودكان و نقش مهم آن در تربيت فكري، در وقت اداي نماز كه آنان به بازي مشغول بودند ممانعت نميكرد و آن را جزئي از حقوق كودك معرفي مينمود. در روايتي از پيامبر(ص) آمده است: « دل كودك و نوجوان به مثابهي زميني مستعد است كه آنچه كاشته شود همان درو خواهد شد.»1 همچنين قرآن كريم در آيهي 32 سورهي مائده با توجه به مذموم بودن قتل هر انسان بي گناه مي فرمايد:« براي اين بر بني اسرائيل نوشتيم كه هر كسي ديگري را بكشد نه در برابر قتل كسي يا تبهكاري در زمين، مانند آن است كه همهي مردم را بكشد و آن كسي كه او را زنده كند، گوييا همهي مردم را زنده ساخته است.خداوند توجه به كودكان يتيم و بي سرپرست را مورد يادآوري قرار داده است و در آيهي 8 از سورهي انسان فرمودند:« و غذايشان را سبب دوستي به مسكين و يتيم و اسير ميدهند.در آيهي 9 سورهي الضحي آمده است:« هرگز يتيم را از خود مرنجان.قرآن كريم تضييع اموال يتيمان و دراز دستي به آن را نهي فرموده است و در آيهي 152 سورهي انعام چنين مي فرمايد:« و هرگز به مال يتيم نزديك نشويد و..آيهي 6 از سورهي نساء مي فرمايد:« يتيمان را آزمايش كنيد تا به حد نكاح برسند پس اگر آنها را رشيد يافتيد مالشان را به خودشان بدهيد و ….همچنين در نكوهش عمل قتل بي گناه (چه كودك و چه بزرگسال) در آيهي 93 سورهي نساء آمده است:« و كسي كه مومني را دانسته و خواسته بكشد، پس كيفرش دوزخ است، جاودان در آن و خدا بر او خشم آورد و دورش كند و(خود را) براي عذابي بزرگ آماده كند.در واقع آيات قرآن كريم قتل انسان را به ناحق مورد نكوهش قرار داده و مرتكبين آن را مستوجب عذاب دردناك وعده داده است. خداوند سبحان به احترام و منزلت دختر سورهي كوثر را نازل كرد و در روايات اسلامي از ائمهي معصومين(ع) همچنان كه از فرزند پسر تحت عنوان نعمت ياد شده است از كودك دختر تحت عنوان رحمت ياد مي كند.
موانع وچالشهاي حقوق كودك در ايران:
- ابهام در تعاريف
الف) سن کودک :
کنوانسیون حقوق کودک در ماده یک خود به تعریف کودک می پردازد و تمامی افراد زیر١٨ سال را کودک دانسته است. ولی با اينحال در ادامه این ماده یک قیدی آورده با این عبارت« مگر اینکه بر اساس قانون لازم الاجرای داخلی کشورها ، سن بزرگسالی زودتر از این موعد حاصل شود.» یعنی خود کنوانسیون موجبات تزلزل و ابهام را در مورد سن کودکان پدید آورده و نهایتاً تعیین سن و معیار کودکی را به قوانین داخلی دولتهای عضو ارجاع داده است. در قانون مجازات اسلامی ايران باوجود اصلاحات جديدبازهم خالی از اشکال نیست. این قانون به تصریح سن مسئولیت و یکسان سازی مسئولیت بدون توجه به جنسیت در جرائم تعزیری پرداخته و به مجازات پلکانی روی آورده است و شدت مجازات را بنا بر سن و جرم ارتکابی با هدف تربیت و تادیب مشخص نموده است. در این قانون در ماده١٤٧ خود سن بلوغ و مسئولیت کیفری را برای دختران٩ سال و برای پسران١٥ سال تمام قمری عنوان نموده و در ماده١٤٨ نیز برای افراد نابالغ بجای مجازات، اقدامات تامینی و تربیتی پیش بینی نموده است. همچنان تشتت و تعارض در سن کودکی وجود دارد. درفصل دهم این قانون و از ماده٨٨ تا ٩٥ آن در مورد مجازات های تعزیری نسبت به کودکان بزهکار است. نکته قابل توجه در ماده این فصل این است که ملاک سنی تعیین مجازات در جرایم تعزیری را بر اساس تاریخ هجری شمسی عنوان نموده در حالیکه در تبصره٢ همین همچنان ملاک سنی تعیین مجازات ماده در قصاص و حدود تاریخ هجری قمری تعیین شده است. ضمنا در این تبصره جهت جرایم موجب حد یا قصاص از افراد نابالغ ١٢ تا ١٥ سال قمری نام برده که ممکن است این شبهه را ایجاد کند که چون هر دختر ٩ ساله ای بالغ بحساب می آید در نتیجه مشمول تمهیدات مناسب این ماده نمی شود و به نوعی تبعیض آمیز برخورد شده است. تا قبل از سال٦١ سن ١٨ سالگی سن رشد بود که در اصلاحیه٦١ در ماده١٢١٠ قانون مدنی برای دختران٩ سال تمام قمری و برای پسران١٥ سال تمام قمری به عنوان هم سن رشد و هم بلوغ شناخته است. ماده ١٢١٠ قانون مدنی نیز سن رشد را سن بلوغ دانسته است و این در حالی است که در ساحتهای مختلف اجتماعی مثل سن گرفتن گواهینامه رانندگی و گذرنامه و غیره همچنان ١٨ سالگی سن رشد به حساب می آید. قانون حمایت از کودکان و نوجوانان ٢/٢/٨٢ نیز کلیه افراد زیر١٨ سال را مشمول حمایت آن قانون دانسته است. در عین حال وقتی به انتخابات میرسیم سن بلوغ و سن شرکت در انتخابات ورود به ١٦ سالگی است و وفق ماده ٧٩ قانون كار، سن کار کردن در ایران بالای ١٥ سال تمام است.
ب) تنبيه:
حد تنبیه و تأدیب کودکان توسط والدین چه در قانون کیفری (مجازات اسلامی) و چه در قانون مدنی معین و مشخص نیست، ماده ١١٦٨ قانون مدنی ، آنگونه که « نگاهداری و تربیت اطفال را هم حق و هم تکلیف ابوین می داند» ولی مرجع تشخیص عدم انجام صحیح این تکلیف و ضمانت اجرای آن مشخص نیست. ضمن اینکه دست آنها باز می گذارد که به بهانه حق تربیت طفل هر عملی ولو نادرست را بدون نظارت قانونی انجام دهد. وفق ماده ١١٧٧ق.م نیز « طفل باید مطیع ابوین خود بوده و ... » از مصادیق قانونی تسلط بر کودک و مجوزی قانونی برای ایذاء کودکان و نوجوانان است. ماده ١١٧٩ ق.م که تنبیه طفل را در حق ابوین دانسته و آن را محدود به حدود تأدیب نموده است. در بند ت ماده ١٥٨ قانون مجازات اسلامی جدید نیز چنین آمده که اعمال اقدامات والدین و اولیای قانونی و سرپرستان صغار و محجورین که به منظور تأدیب یا حفاظت آنها انجام شود مشروط به اینکه اقدمات مذکور در حد متعارف، تأدیب و محافظت باشد جرم محسوب نمی شود. قانونگذار در این ماده اولاً ؛ منظور از تنبیه را مشخصاً تعیین نموده که آیا معنای مفهومی آن یعنی متنبه کردن و اگاه کردن کودک نسبت به عمل اشتباه است یا معنای عرفی آن که کتک زدن و آزار دادن اوست؟!، ثانیاً ؛ قانونگذار در این ماده و مواد دیگر با آوردن عبارت « خارج از حد تأدیب » و « حدود متعارف» حد و حدود مجاز تنبیه ، منظور دقیق و عینی از کلمه تأدیب ، نوع و میزان تأدیب و تربیتی که کودک به آن نیاز دارد را مشخص ننموده تا بتوان خارج از حدود آن را تشخیص داد. و این موارد ممکن است موجبات آزارهای جسمی ، جنسی و روحی - روانی کودکان را برای والدین و سرپرستان ناآگاه و نالایق را فراهم آورد.. بنابراین در خصوص کودک آزاری در درون خانواده حقوق کیفری ایران همچنان با خلع های قانونی مواجه است. در راستای ممانعت از بزه دیدگی جسمانی اطفال در حقوق جزای ایران ، اقدام مثبتی انجام داده است، لیکن موارد دیگر کودک آزاری علیرغم آنکه تحقیقات و آمار نشان داده است که بیشترین کودک آزاریهای جسمی ، جنسی و روانی در داخل خانواده و بر اثر خشونت های خانگی صورت می گیرد، مورد بی توجهی قانونگذار واقع شده است. در قوانين ما تنبيه به قدر کفايت براي تربيت فرزند اشکالي ندارد و تاديب محسوب ميشود اما از کلماتي مانند «تنبيه»، «به قدر کفايت» و«درحد متعارف» تعريف روشني ارايه نشده است. زیرا حد متعارف تنبيه در يک خانواده روستايي کم سواد با يک خانواده شهري و يک خانواده تحصيل کرده مرفه يکسان نيست. يکي پشت دست کودک زدن و ديگري کمربند باز کردن و حبس کردن را تنبيه تلقي ميکند. لذا خلاء قانوني موجود در حقوق کودکان از يک طرف کودکان را آسيب پذيرتر و از طرف ديگر سرپرستان و والدين و آزارگران کودکان را جريتر ميکند و به خاطر مالکيت پدر نسبت به فرزند در بسياري از موارد افراد مطلع از اين ناهنجاريها عنوان ميکنند که اجازه مداخله و گزارش به پليس را ندارند به دليل اينکه :فرزند پدر دارد .
ج) کودک آزاری :
سازمان بهداشت جهانی در تعریف کودک آزاری آورده است : آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یا سعادت و رفاه و بهزیستی کودک به دست والدین یا افراد دیگر که نسبت به او مسئول هستند .به عبارت دیگر هرگونه رفتار یا نارسایی از طرف والدین یا هر کسی که سرپرستی کودک را به عهده دارد که منجر به مرگ کودک، صدمات و آسیب های روحی، آزارهای جنسی و یا استثمار کودک شود، کودک آزاری تلقی می شود. بدرفتاری با کودکان معمولاً در چهار حوزه مورد بررسی قرار می گیرد : ١-کودک آزاری جسمی (Physical child abuse)،٢ کودک آزاری عاطفی ( Emotional child abuse ) ٣-بیتوجهی یا غفلت ( Neglect ) ٤- کودک آزاری جنسی ( sexual child abuse ). مهمترین قانونی که بطور اختصاصی در مورد کودکان و نوجوانان وجود دارد قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب١٣٨١ است که در ماده ٢ تصریح می کند « هر نوع آزار و اذیت کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمات جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم و روان آنان را به مخاطره اندازد ممنوع است ». براساس این قانون کودکآزاری از جرائم عمومی محسوب میشود و نیاز به شاکی خصوصی ندارد٬ یعنی هرکس میتواند به محض دیدن مورد کودکآزاری آن را گزارش دهد و دادستان هم بهعنوان مدعیالعموم باید موضوع را پیگیری کند. حداکثر مجازاتی که در این قانون پیش بینی شده است ٦ ماه تا یکسال حبس و ١ تا ٢ میلیون تومان جزای نقدی است. کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد، با تاکید بر لزوم قانونگذاری خاص در این خصوص، از تمام دولتها خواسته است که در قوانین کیفری خود، استثمار جنسی و فحشاء و قاچاق کودکان را به عنوان جرایمی مهم و با حداکثر مجازات برای مرتکبان پیشبینی کنند و اطفال را بدین وسیله، مورد حمایت کیفری بیشتر قرار دهند. در خصوص هرزه نگاری یا پورنوگرافی کودکان که آزار جنسی محسوب می شود، در قوانین کیفری ایران، تنها در ماده ٨٦٦ قانون مجازات اسلامی جدید به طور کلی و عام برای تهیه تصاویر و فیلم و غیره که خلاف عفت عمومی باشد مجازات پیش بینی نموده است. نه در این ماده و نه جای دیگر بطور خاص به حمایت کودکان در قبال این انوع کودک آزاری تمهیدات قانونی درنظر گرفته نشده است.، البته در کشورهای پیشرفته تر مجازات های بسیار سنگینتری مثل عقیم کردن و حبس های طولانی مدت و یا تحت نظر گرفتن به مدت٢٠ سال اعمال می شود. در قوانین فعلی ایران در مورد قاچاق کودکان بطور خاص جرمانگاری انجام نشده است و قوانین و مقررات جداگانهای برای ممنوعیت قاچاق اطفال وجود ندارد.( آقا بیگلویی، عباس (1380
- فقر فرهنگي
کنوانسیون حقوق کودک در دیباچه خود به نقش مهم فرهنگ در تحقق اهداف کنوانسیون تصریح میکند.از طرفی دین مبین اسلام نیز همواره والدین را به حسن رفتار با فرزندان خویش دعوت میکند و این گونه سعی در آماده کردن بستر فرهنگی مناسب برای رشد کودکان دارد. از اشتراکات آموزههای اسلامی و کنوانسیون حقوق کودک اتفاق آرای آنها بر این است که تلقی کودک به مثابه یک شیء در تملک والدین پذیرفته نیست. بلکه کودک دارای حقوقی مشخص است و این حقوق تکالیفی بر دوش خانواده ایجاد میکند. ایجاد چنین نگاهی بر جامعه به خودی خود میتواند زمینهساز حرکتی رو به جلو شود. خاصه آنکه به عقیده جرم شناسان، اکثر کودک آزاریهای موجود در جامعه (که بالغ بر بخش اعظم موارد کودک آزاری میشود) برآمده از نگاه شیء محور به کودک است. چنین دیدگاهی به والدین اجازه میدهد که به صلاحدید خود تمامیت جسمانی و عاطفی کودک را نقض کنندومتاسفانه در جامعه اسلامي ايران نهادي براي نظارت براين طرز تفكر وجود ندارد . دولت به وظایف خود در همان حدی که خود پذیرفته و در قوانین داخلی اش آورده، عمل نمی کند، از جمله آموزش کودکان و خانواده ها، پذیرفتن کودک به عنوان یک موجود مستقل، توجه به نهاد خانواده و ....لذا این عوامل باعث شده که مسایل و مشکلات کودکان در ایران از حالت بهنجار خود خارج شده و نیازمند عزم و اراده ملی و همگانی برای جبران مافات خود باشد.
- نبود جامعه آماری دقیق:
نباید به سادگی از اهمیت مطالعات آماری در ارزیابی وضعیت حقوق کودکان چشم پوشی کرد. تجربه دیگر کشورها نشان داده که بدون مطالعات آماری دقیق و شفاف توجه قوای حاکم بر بهبود وضعیت کودکان جامعه غیرممکن است. به عنوان مثال آمار پلیس بریتانیا در سال 2013 حاکی از این بوده که 37 درصد از قربانیان تجاوز جنسی در انگلستان دارای سنی پایینتر از 18سال بودند. اگر چه آمارهایی از این دست نشان دهنده واقعیتهای تلخ اجتماعیاند و روبهرویی با آنها به غایت مشکل است. اما همین اعداد و ارقام هستند که به سیاستمداران و قانونگذاران دورنمایی از مصائب کودکان میدهند و آنها را ترغیب به اصلاح سیاستهای خود درقبال کودکان میکنند. درعین حال این اعداد و ارقام نهادها و فعالان اجتماعی را به حرکت سریع برای افزایش آگاهیهای اجتماعی وامیدارند. چنانچه در انگلستان از سال 2013 سیاستمداران، حقوقدانان، جرم شناسان و فعالان جامعه مدنی توجه خود را بیش از پیش معطوف به سوءاستفادههای جنسی از کودکان کردهاند. با این حال به نظر میرسد که اهمیت مطالعات آماری بخصوص در مواردی که به علت مختصات ویژه خود جزو تابوهای فرهنگی محسوب میشوند، آن چنان که باید درک نشده و در نتیجه، ما بشدت با فقدان مطالعات آماری در زمینههایی همچون کودک آزاری و خشونت خانگی علیه کودکان روبهرو هستیم. نبود مطالعات آماری در این زمینه میتواند سبب ساز افزایش رقم سیاه بزهکاری در جامعه شود و این امر نتیجهای جز وارد آمدن آسیبهای بیشتر بر پیکره و روح کودک و جامعه در بر نخواهد داشت.(احمدي نياز .حسين1395)
- 2. موانع قانوني:
به نظر می رسد موانع قانونی در ایران یکی از مهمترین موانعی است که در جهت اجرای حقوق کودک وجود دارد، لذا در اینجا به بعضی از این موانع اشاره می گردد:
1- مطابق ماده 220 قانون مجازات اسلامي هرگاه پدر و جد پدري، فرزندش را بکشد، قصاص نميشود و به پرداخت ديه قتل و تعزير محکوم ميشود، در حالي که بسياري از قتلهايي که در خانه صورت گرفته توسط پدر بوده است اما قانون پدر را از اين امر مستثني ميداند. در حالی که طبق ماده223 قانون مجازات اسلامي هرگاه فرد بالغي طفل نابالغي را بکشد قصاص ميشود در قوانين نيز سقط جنين مجازات دارد و اين سوال مطرح ميشود که چطور زماني که جنين هنوز متولد نشده و تودهاي از سلول است کشتن او جرم تلقي ميشود اما وقتي همان جنين به دنيا ميآيد و مثلا 5 ساله ميشود کشتن او براي پدر قصاص ندارد. چطور اگر مردي فرزند 5 ساله همسايه را بکشد، قصاص ميشود در حالي که اگر فرزند خودش را بکشد که خشونت آن به مراتب بيشتر است، شامل قصاص نميشود؟
2- کودکاني که در ايران از مادرايراني و پدر غيرايراني متولد ميشوند فاقد شناسنامه هستند و اين به معني بيهويتي کامل فرد و از مصاديق بارز کودک آزاري است زيرا کودک بدون خواسته خود بلکه با تاييد و موافقت خداوند به دنيا آمده است. نداشتن شناسنامه به معني اين است که فرد هويت ندارد و از داشتن حق نام، تابعيت، شغل، تحصيلات و نظام وظيفه محروم است بنابراين دولت موظف است به کودکاني که بدون اراده خود به دنيا آمدهاند شناسنامه بدهد.
3- تبعيض هميشه ناخوشايند و ناپسند است و از مسائلي است که روانشناسان نيز بر آن تاکيد ميکنند از جمله موارد تبعيض اين است که مسووليت کيفري در دختران 9 سال و در پسران 15 سال است و مجازات يک دختر 5 /9 ساله اندازه يک مرد 40 ساله است كه اين ازمصاديق کودکآزاري است. آنچه كه در ايران سن مسووليت کيفري شناخته شده است با واقعيتهاي جغرافيايي، روانشناختي و پزشکي ايران مطابقت ندارد در نتيجه پايين بودن سن مسووليت کيفري و تبعيض آن با پسران از مصاديق کودک آزاري است
4- هر چند مسووليت کيفري دختران در قانون ایران 9 سال است اما اگرهمان دختر 13 يا 14 ساله شد و جرمي در مورد او رخ داد شهادت او براي دادگاه ارزشي ندارد. لذا بايد شهادت کودک در مورد اينکه چه آسيبي به او وارد شده و چه اتفاقي برايش رخ داده حائز ارزش باشد.
5- طبق اصل 30 قانون اساسي تحصيل رايگان کودکان و تربيت بدني بايد به طور رايگان در همه سطوح و تا پايان دوره متوسطه تا حد امکان فراهم شود که اين مساله در ماده 28 کنوانسيون نيز درقالب اجباري و رايگان بودن تحصيل کودکان تا پايان ابتدايي وجود دارد.اما با وجود اصل 30 قانون اساسي چقدر کودک آدامس فروش، واکسي و گل فروش وجود دارد يا چقدر در استانهاي محروم ريزش تحصيلي در مقاطع مختلف وجود دارد که اکثر آنها را نيز دختران تشکيل ميدهند. آيا کسي هست که بررسي کند پدران و مادران اين کودکان داراي چه مشکلاتي هستند؟ همچنین طبق بند 4 اصل 30 قانون اساسي پدر و مادر يا سرپرست قانوني کودک که وظيفه نگهداري او را برعهده دارند موظف هستند موجبات تحصيل فرزند خود را فراهم کنند در غير اين صورت حکم قضايي دريافت ميکنند. ولی تابحال پدری به خاطر عدم تحصیلی فرزندش تحت تعقیب قرار نگرفته است.
6- عدم انعطاف پذیری:
کنوانسیون حقوق کودک در ایران انعطاف پذیر نیست. زیرا در ایران بر اساس مذهب بین کودکان تبعیض قایل می شوند؛ یعنی بر حسب اینکه خانواده کودکی مسلمان باشد یا غیر مسلمان در وضعیت حقوقی او تغییرات فاحشی رخ می دهد. مثلا دیه هر فرد مسلمان (اعم از زن یا مرد، دختر یا پسر) دو برابر دیه فرد غیر مسلمانی است که مذهبش به رسمیت شناخته شده است. همچنین طبق ماده ۲۲۳ قانون مجازات اسلامی، هرگاه بالغ نابالغی را بکشد قصاص می شود، اما قصاص یعنی کشتن قاتل فقط در صورتی امکان پذیر است که مقتول مسلمان باشد ولی اگر غیر مسلمان باشد قصاص وجود ندارد و فقط باید به خانواده مقتول دیه پرداخت کند (ماده ۲۰۷ قانون مجازات اسلامی) .
7- عدم جامعیت:
منظور از جامعیت توجه به تمام جنبه های رشد و زندگی کودک از جمله رشد جسمی، ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی کودک است، که متاسفانه این ویژگی هم در قوانین داخلی ایران به طور کامل رعایت نشده است، زیرا در قوانین ایران به کودک به چشم شیئ متعلق به پدر و خاندان پدری نگاه می کنند و از این رو پدر حقوق و مسوئلیت بیشتری نسبت به فرزندان دارد. طبق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی« برای نگهداری طفل مادر تا دوسال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت. پس از انقضاء این مدت حضانت با پدر است مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود»، بنابراین همانطوریکه از این ماده برمی آید، در این ماده اصلا به عقاید و خواسته های کودک و همچنین وضع روحی او هیچ توجهی نمی شود، لذا حقوق کودک در ایران از جامعیت لازم برخوردار نیست.
راهکارها:
1- توجه بیشتر دولت به حقوق کودکان اولین و مهمترین راهکار برای اجرای کامل کنوانسیون و احقاق حقوق کودکان ایرانی است. زیرا طبق ماده 4 کنوانسیون کشورها پس از پيوستن به کنوانسيون حقوق کودک موظف اند اقدامات لازم را برای این کار انجام دهند، در حاليکه دولت ایران اين وظيفه را به درستي انجام نميدهد. لذا دولت ایران می تواند با عمل کردن به قوانين کنوانسيون، حمايتهاي قانوني و محکمي از کودکان انجام دهد
2- از آنجا که نهاد خانواده اولین ومهمترین جایگاه رشد و پرورش کودک است و تحقق بسیاری از حقوق کودکان در گرو سلامت و امنیت و آسایش خانواده است، بنابر این توجه به نهاد خانواده می تواند در جهت احقاق حقوق کودکان بسیار موثر باشد
3- توجه ویژه به زنان ومادران و تلاش در راه آموزش، رشد و پرورش آنان و رفع نیاز ها و موانع پیشرفت آنها در زمینه های مختلف. زیرا بدون مشارکت زنان تحقق حقوق کودک امکان پذیر نیست
4- در کشور ما مرجع قانوني، مرکز اطلاع رساني و مکان امني که کودک در صورت ضرورت بتواند به آنجا مراجعه کند وجود ندارد، لذا وجود مرجعي واحد و يکپارچه براي کودکان با عنوان شورای عالی کودک می تواند مشکلات این قشر عظیم را به حداقل برساند
5- وجود مکان های امن برای نگهداری از کودکان آسیب دیده، می تواند در جهت احقاق حقوق کودکان و کاهش آزار و اذیت آنها بسیار مثمر ثمر باشد. زیرا وقتی کودکی مورد تجاوز ناپدری خود قرار می گیرد، در صورت وجود مکانی امن برای وی، دیگر مجبور به بازگشت به خانه ناپدری خود و تحمل آزار بیشتر نیست و می تواند در آن مکان امن به راحتی و بدون آزار اذیت به زندگی خود ادامه دهد
6- - آگاهی و آموزش دادن نیز می تواند در جهت احقاق حقوق کودکان نقش بسیار موثری ایفا کند.زیرا بسياري از مردم از قوانين بياطلاعند؛ به طوریکه والدين، بسیاری از اعمال خود از جمله کتک، تهدید و حتی حبس کودکان را شيوه ای تربيتي تلقي ميکنند. لذا آموزش و آگاهی دادن به مردم علاوه بر اینکه از وظایف دولت است، می تواند در جهت تحقق حقوق کودکان مفید باشد.
7- ایجاد مراکز مشاوره یکی دیگر از راهکارهای موثر در جهت احقاق حقوق کودکان می باشد. توضیح اینکه مراکز مددکاري و مشاوره دولتي و خصوصي باید با حمايت دولت به ارايه مشاورههاي حمايتي- آموزشي بپردازند و به صورت رايگان به قربانيان و کودک آزارها خدمات مشاوره بدهند. زيرا در بسياري از موارد خود آزاررسان ها نيازمند آموزشاند و از روي نااگاهي دست به اين کارها ميزنند. انجام مشاورهها ميتواند به صورت حضوري، تلفني، آگاهي بخشي، کنترل خشم و مهارتهاي حل مساله براي جوانها و نوجوانها صورت گيرد تا در آينده بزرگسالان جامعه بر رفتارهايشان کنترل داشته باشند و اتفاقي که براي خودشان افتاده، تکرار نشود. همچنین بايد در دادگاه اطفال مددکار و روانشناس حضور داشته باشد و کودکان حتما از وکيل برخوردار باشند، به خصوص در موارد کودکآزاريهاي جنسي که کودک از مطرح کردن آن وحشت دارد، وجود يک روانشناس يا مددکار اجتماعي الزامي است، زيرا او ميتواند از طريق مصاحبه با کودک بدون اينکه او را تحت فشار اخلاقي قرار دهد اين واقعيت را کشف کند که آيا کودک مورد آزار قرار گرفته يا خير؟
8- ایجاد نظام گزارش دهی اجباری هم می تواند به عنوان یک راهکار مهم دیگر تلقی شود. زيرا در بسياري از موارد دختران و پسران مورد آزار قرار گرفته با تهديد همان آدم مواجه ميشوند و به دليل ترس و وحشت از او شکايت نميکنند. حتی در بسياري از اوقات خانوادهها فکر ميکنند اگر مسالهاي را به کودک نگويند بهتر است در حاليکه کودکان از طريق همسالان و رسانهها در جريان اطلاعات قرار ميگيرند. پس بهتر است که والدين به جاي پاک کردن صورت مساله واقعيات را براي کودک توضيح دهند و بدانند که با مطرح نشدن اين مسائل نميتوانيم منکر وجود آنها شويم. بنابراین بايد گزارشدهي را به کودکان آموزش دهيم و در آنها ايجاد مصونيت بکنیم.
9- بايد علاوه بر قوانين درعمل نشان دهيم که کودکان داراي کرامت انساني هستند و اين کار از طريق مشارکت دادن آنها در مسائل مربوط به خود، رفع تبعيض و تامين نيازهاي اوليه کودکان مانند خوراک و پوشاک و امنيت امکانپذيراست.
8- همچنین مواردی از قبیل شناخت و درک فرزند، شناختن و تربيت استعدادهاي فردي کودک، آموزش بازي زندگي به فرزند، آموزش راه عشق و دست يافتن به عشق خويشتن، خانوادگي، زناشويي، شغلي و فرهنگي به کودک، جلوگيري از وارد کردن صدمات احساسي و دروني به فرزند، ارج نهادن به کودک می تواند در جهت احقاق حقوق کودک موثر واقع شود
حتیالامكان حدود اختیارات و وظایف خانواده و حتی دولت را به روشنی ترسیم نموده و قوانینی را كه دست خانواده و دولت را برای تضییع و یا محدود كردن حقوق كودك بازمیگذارد حذف یا تعدیل نمود. همچنین میتوان برای كنترل عملكرد خانواده و نیز دولت سازمانی تحت عنوان ناظر ایجاد نمود تا نظارت و كنترل لازم را در این خصوص اعمال نماید، البته این سازمان باید نسبت به فرهنگ جامعه و نقش خانواده در تامین و حمایت از حقوق كودك آگاهی لازم و كافی را داشته باشد. حقوق والدین و تكالیف آنها نسبت به كودكانشان و حقی كه كودك بر آنها دارد و به طور كلی رابطه كودك و والدین باید در چارچوب نهاد خانواده با توجه به فرهنگ ملی ـ مذهبی شناسایی و به جامعه نشان داده شود. در پایان لازم به ذكر است كه به حقوق كودكان باید از دو جنبه حقوقی و اخلاقی نگریست و یك امر بسیار حساس است كه قانونگذار، والدین و دیگر اشخاص میتوانند با رعایت صحیح و احترام به آن حقوق آینده كودك و حتی جامعه را تضمین نمایند
فهرست منابع:
آقا بیگلویی، عباس (1380)کودک آزاری،تهران.كتاب آوند دانش.
اسعدی، حسن.1387.خانواده و حقوق آن، مشهد، به نشر، .
امینی، ابراهیم، .1384اسلام و تعلیم و تربیت، قم، بوستان کتاب،.
بختیار نصر آبادی، حسنعلی1388.، نگاهی به اصول و راهبردهای تربیت کودک با تأملی بر آیات و روایات، اصفهان، دانشگاه اصفهان،.
بهرام محمديان،1387 نگاهي ديگر به حقوق فرزندان از ديدگاه اسلام، انتشارات انجمن اوليا و مربيان.
بهشتی، احمد، 1377.اسلام و حقوق کودک، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم،.
بهشتی،احمد1377. اسلام و حقوق کودک،قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،مرکز انتشارات.
جعفریلنگرودی، محمدجعفر، 1386.ترمینولوژی حقوق، انتشارات گنج دانش، چاپ هفدهم، ص 2352، ج 3،
حبیب الله طاهری، 1376.حقوق مدنی، ص 124؛ ج 1، دفتر انتشارات اسلامی قم.
دشتي، محمد، 1380. ترجمه نهج البلاغه .قم. موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع)
الدکتور وهبه الزحیلی1418 ه0ق 1997م ، الفقه الاسلامیه و ادلته، ص 4467 ج 6، الطبعه الرابعه -دارالفکر بدمشق
دولت آبادی،شیوا 1379. سخنرانی پیرامون حقوق کودک، تهران دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
رشیدپور، مجید، 1378 .تربیت کودک از دیدگاه اسلام، تهران، سازمان انجمن اولیاء و مربیان،.
زاهدی اصل، محمد1381. مبانی رفاه اجتماعی، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
سعید نیا، محمد رضا، .1385مجموعه قوانین اطفال و نوجوانان، تهران، حقوقی،.
سید روح الله الموسوی الخمینی، 1408ه ق .تحریر الوسیله، الجزء الثانی ، قم مؤسسه اسماعلیان.
الشيخُ الحُر العاملي مُحمّدْ بن الحسن . 1104 هـ وسائل الشيعة. قم. مؤسّسة آل البيتِ عليهم السلام لإحياء التُّراثِ
صفایی، سیدحسین، 1385.دوره مقدماتی حقوق مدنی، جلد اول،تهران . نشر میزان،
ضیایی بیگدلی، محمدرضا، 1371. حقوق بین الملل عمومی، تهران، رشدیه،
عبادی،شیرین1376.حقوق کودک تطبیقی، تهران. کانون.
عطایی، زهرا، 1384.حقوق كودك، تهران. انتشارات سامان دانش،
عماد زاده، محمد کاظم، 1370.حقوق بینالملل عمومی، تهران، اتا،
فرهنگ عمید، عمیدحسن، 1374.چاپخانه سپهر، تهران
کاتوزیان، ناصر، 1375.دوره مقدماتی حقوق خانواده،تهران یلدا،.
لباف، فریبا، 1385.حقوق فرزند از نظر قرآن و سنت، تهران، زهد،.
محقق داماد، سیدمصطفی، 1384.حقوق خانواده،تهران. انتشارات مركز نشر علوم اسلامی،
مدیرنیا، سیدجواد، 1353.حقوق كودك، تهران. چاپ اتحاد،
مصفا، نسرین(۱۳۸۲) کنوانسیون حقوق کودک و بهره برداری از آن در حقوق داخلی ایران، تهران: دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، موسسه حقوق تطبیقی و مرکز مطالعات حقوق بشر.
مصفا، نسرین، 1383.كنوانسیون حقوق كودك و بهرهبرداری از آن در حقوق داخلی ایران، تهران. نشر گرایش،
معین، محمد، 1386.فرهنگ معین (یك جلدی فارسی)،تهران. انتشارات زرین،
ناصری، یوسف(۱۳۸۵) تحلیل و بررسی پیماننامه حقوق کودک در گفتوگو با فاطمه قاسمزاده، روزنامه اعتماد ملی، چهارشنبه ۲۵ اکتبر ۲۰۰۶
:: موضوعات مرتبط:
قراني ،
روانشناسي،
حقوق کودک در قرآن ،
،